بلیبور دلی که، عاشقی یه رای رفتونشی
بلیبور دلی که، عاشقی یه رای رفتونشی
اگرچه سخته پیبُفتی رسیدو نارسیدونشی
دوبیتی هزارگی، دمبوره هزارگی
بلیبور دلی که، عاشقی یه رای رفتونشی
اگرچه سخته پیبُفتی رسیدو نارسیدونشی
عاشقی درد سر موشه آخر بوگی نگی
از دل مو پگ خبر موشه آخر بوگی نگی
تو از منی و من از تو بگو چه غم داریم
زبانِ همدلی و چای تازه دم داریم
یک دل ده جای عاشقی کم کم؟ غدر غدر!
یک دل ده پای عاشقی کم کم؟ غدر غدر!
موگه ده عاشقی خود ره کدی گم
موگوم ده نیم جو ده نیم گندم
موپورسه دلگرفتاری تبال ره؟
جواب شی ره میدوم آری کم و توم
اگر چه از تو جداییم و خیلی دور استوم
اگر چه هیچ نپرسیدی که چطور استوم
ده قشنگی خو کلو نامی و مشهور رفیق
خوشنما خوشگل و خوب کمی مغرور رفیق
به روی جاده یا داخل اداره بکش!
بپرس «کیست میان شما هزاره» بکش!
نترس وقتی که از تو سوال می پرسد
بترس وقتی جواب تو خیلی سخت شود
ما عید نداریم، نگویید مبارک
یارای سخن کو؟ نفرستید پیامک
چشمان تو در آرزوی رویت ماه است؟
چشمان کسی مانده به دروازه هماینک
کابل برایت خیلی خیلی خیلی غمگینم
مانند تو زین درد هرگز نیست تسکینم
در تاریکستان شمعگونه بودنم پوچ است؟
دست قدر کرده برای ناله تعیینم؟
یارا جوابم چیست از تو پرسشی دارم
عاشق بمانم یا نمانم چالشی دارم
هر چه موگه از تو موگه بیت و غزل و ساز
میخوانم از تو غیتی یاری می کنه آواز
لبخند بزن باز
امروز نیز مثل گذشته گذشتنی است
بگذار تا که دور شود آن که رفتنی است
چه خوب و چه بد بود گل سر سبد بود
خوش اندام و قد بود گل سر سبد بود
تو گر چه از مه غدر بی خبر دگه چه خبر
تو جور باشی و بی دردسر دگه چه خبر
بیا ای همقراغم همقراغم
تویی ده تاریکی تنها چراغم
همیشه از تو موگیه ار چه موگیه
گپای راستی گپ مزاغم
دمبوره سوره از دل مه می خوانه
ده عاشقی از آصیل مه می خوانه
چه خوب ده یاد یار و گینه غیتا
چه خوب ده یاد آغیل مه می خوانه
از رای دور ده پرسیده مه یکنفر میه
دل مه شنیده که دیده مه از سفر میه
خوش خوش خبر میه
جان و جگر میه
میه سراغ دل مه یادِ کم و غدر تو
خود تو نمیی خیره کشکی بیه خبر تو
دمبوره دم میگره از یاد و خیال یک نفر
ار مجل پرسان مونه آوال و آل یک نفر
من دل به تو می بندم، تو دل به کسی دیگر
سودای دیگر داری، شور و هوسی دیگر
نازنیم قد و بالایت قشنگ
خیلی خیلی خیلی چیشمایت قشنگ
تویی مقصد تویی سرمنزل من
تویی دریای من و ساحل من
قصد رفتونِ دور داری رفیقجو
قصد کدام دوور داری رفیقجو
ترسِ خطر ندری خوشیم میه از تو
ترسِ ضرر ندری خوشیم میه از تو
تو بگو هر چه بوگی تابعِ دستور تو موشوم
نمیدیم دل به کسی دلبرِ مغرور تو موشوم
تو که رفته ی خیلی دوری الی
خوبی جوری یا ناصبوری الی
امشب دوباره قطره قطره اشک می ریزم
نشنو دیگر از من و از درد غم انگیزم
خوش آمدی ای خوش رسیده دوستت دارم
عطر بهار خوش دمیده دوستت دارم
رسیده داستان عشق ما پایان خدا حافظ
سیه شد روزگارانم سیه چشمان خدا حافظ
می شوی جدا جدا می روی قدم قدم
می کنی جفا جفا می شوی ستم ستم